تاثیرات علامه طباطبایی در عرصه جهانی
34 بازدید
موضوع: اخلاق و عرفان
بسم‌الله الرحمن الرحیم 
خدمت پژوهشگران، فرهیختگان، اساتید و طلاب گرانقدر عرض ادب و احترام دارم. همچنین از خانم دکتر کیاهور که با همت فراوان در برگزاری این نشست‌ها تلاش می‌کنند و از مدرسه محترم رفیعه، صمیمانه سپاسگزارم.

ما در سالیاد علامه طباطبایی هستیم؛ و چه نیکوست که نام این مرد بزرگ بار دیگر یادآوری شود. هرچند سخن گفتن از ایشان تنها گوشه‌ای از عظمت شخصیتشان را آشکار می‌سازد.

علامه طباطبایی بزرگ است؛ به خاطر اندیشه‌های فلسفی‌اش، بزرگ است به خاطر اندیشه‌های تفسیری‌اش، و بزرگ است به خاطر ابتکاراتش در اصول فقه که هنوز بسیاری از آن‌ها ناشناخته مانده است.

ایشان فراتر از انیشتین در علوم انسانی‌اند؛ اما افسوس که ما نتوانسته‌ایم شخصیت‌های خود را به دنیا معرفی کنیم. بحران امروز ما در علوم، نه تولید اندیشه، بلکه توزیع آن است. پایان‌نامه‌هایی که در انبارها می‌ماند، کتاب‌هایی که خوانده نمی‌شود، و رساله‌هایی که حتی گاه به فراموشی سپرده می‌شوند، همه روایتگر تراژدی علم در کشور ماست.

در این فضای تاریک، گاه مردان بزرگی چون علامه طباطبایی دیده می‌شوند؛ اما باید بدانیم که ایشان هنوز آن‌گونه که شایسته است در جهان معرفی نشده‌اند.

علامه طباطبایی الگویی است برای ما؛ الگویی از توکل، اخلاق، و کار برای خدا. ایشان نه مؤسسه‌ای داشتند، نه کارمندان متعدد، اما خداوند اراده کرد که نام و اندیشه‌اش در جهان دیده شود. این برای ما در حوزه‌های علمیه درس بزرگی است: چرا با وجود این همه امکانات و نهادها، نمی‌توانیم همچون ایشان اثرگذار باشیم؟

از میان اندیشمندان شیعه، شاید پررنگ‌ترین چهره‌ای که در عرصه بین‌الملل دیده شده، علامه طباطبایی است. کافی است به ارتباط ایشان با هنری کوربن اشاره کنیم. در کنار شهید صدر در حوزه نجف، این دو تن از تنهاترین علمای شیعی‌اند که غربیان به آثارشان رجوع کرده‌اند.

شهید صدر در اقتصاد و علوم اسلامی تأثیرگذار بود و حتی علمای اهل سنت به او مراجعه داشتند. در سوی دیگر، علامه طباطبایی نه تنها در جهان اسلام، بلکه در غرب نیز اثرگذار بوده‌اند. این نشان می‌دهد که حوزه‌های علمیه توانسته‌اند دو چهره تراز جهانی تربیت کنند: شهید صدر در نجف و علامه طباطبایی در قم.
پس از انقلاب شرایط متفاوت شد؛ پیش از آن چنین فضایی وجود نداشت. اما با وجود اراده‌ای الهی، اتفاقی رخ داد و مردی چون علامه طباطبایی به صحنه جهانی معرفی شد. حضور هنری کوربن در این مسیر نقش مهمی داشت؛ او بود که اندیشه‌های علامه را به غرب برد و در عرصه بین‌الملل مطرح کرد. بنابراین نباید تصور کنیم که این معرفی صرفاً حاصل تلاش ما بوده است؛ اگر کوربن نبود، شاید علامه طباطبایی هرگز به این گستره جهانی شناخته نمی‌شد.

در اندیشه معاصر حوزوی، دو چهره برجسته در سطح بین‌الملل اثرگذار بوده‌اند: شهید صدر و علامه طباطبایی. ویژگی ممتاز علامه آن است که برای نخستین بار با غرب وارد گفت‌وگو و مواجهه مستقیم شد. سید حسین نصر نقل می‌کند که علامه به او گفت: «اگر تو بروی، دیگر پنجره‌ای به سوی غرب برای من باقی نمی‌ماند.» این نشان می‌دهد که علامه طباطبایی به‌طور جدی به ارتباط و دیالوگ با غرب می‌اندیشید.

کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم که با همکاری شهید مطهری تدوین شد، نمونه‌ای روشن از این مواجهه است؛ اثری متفاوت با متون فلسفی پیشین مانند نهایه و بدایه. این کتاب محصول یک رویارویی واقعی با فلسفه غرب بود.

در یک نگاه کلان، می‌توان گفت علامه طباطبایی در جهان عرب به‌عنوان یک مفسر بزرگ شناخته می‌شود، به‌ویژه با اثر سترگ المیزان. اما در غرب، بیشتر به‌عنوان فیلسوف مطرح است. این تفاوت طبیعی است؛ زیرا جهان اسلام دغدغه‌های تفسیری دارد، در حالی که غرب بیشتر به مباحث فلسفی توجه نشان می‌دهد.

با این حال، باید اذعان کرد که حتی دیگر متفکران بزرگ ما مانند علامه جعفری، آیت‌الله مصباح، آیت‌الله جوادی آملی یا شهید مطهری، در عرصه بین‌الملل به اندازه علامه طباطبایی شناخته نشده‌اند. آمارهای جهانی نشان می‌دهد که بیشترین ارجاعات علمی (Citation) به آثار متفکران ایرانی، مربوط به دکتر علی شریعتی است؛ به‌ویژه در ترکیه و شرق آسیا آثار او پرفروش‌ترین بوده‌اند. اما وقتی از «تأثیرگذاری» سخن می‌گوییم، منظورمان صرفاً خوانده شدن یا ترجمه آثار نیست، بلکه میزان ارجاع و توجه نظریه‌پردازان جهانی به آن‌هاست.

در این میان، نقش شاگردان و همراهان علامه نیز بسیار مهم بوده است. اگر سید حسین نصر در دانشگاه جورج‌تاون نبود، یا اگر داریوش شایگان در عرصه فلسفه تطبیقی فعالیت نمی‌کرد، اندیشه‌های علامه طباطبایی شاید هرگز به این گستره جهانی نمی‌رسید. شهید مطهری توانست اندیشه‌های علامه را در داخل ایران گسترش دهد، اما در عرصه بین‌الملل این وظیفه بر دوش نصر و شایگان بود.

این نکته به معنای کوچک شمردن دیگران نیست، بلکه نشان می‌دهد که برای اثرگذاری جهانی، علاوه بر اندیشه‌های اصیل، نیازمند ابزارها و الگوریتم‌های معرفی و توزیع هستیم. غرب توانست اندیشه‌های ما را فرآوری کند و با برند خود دوباره به ما عرضه نماید. ما اگر فرایند تولید و نظریه‌پردازی را درست طی نکنیم، ناچار به «خام‌فروشی» اندیشه‌ها خواهیم بود؛ همان‌گونه که سودان با وجود داشتن بیشترین گاو، کمترین تولید لبنیات را دارد، چون فرآوری ندارد.

بنابراین، تأثیرگذاری علامه طباطبایی در عرصه بین‌الملل حاصل چند عامل بود:

اندیشه‌های اصیل و عمیق ایشان در فلسفه و تفسیر

نقش واسطه‌هایی چون هنری کوربن، سید حسین نصر و داریوش شایگان در معرفی این اندیشه‌ها

نیاز غرب به محتوای فلسفی و انسانی تازه از جهان اسلام
ما نباید تصور کنیم که مسیر را تمام کرده‌ایم و دنیا را فتح کرده‌ایم؛ حقیقت این است که هنوز راه جدی و طولانی در پیش داریم.

یک خاطره تازه برایتان نقل کنم: در مردادماه سه نفر از مسئولان دانشگاهی ترکیه به دفتر من آمدند و گفت‌وگویی داشتیم. برایم جالب بود که پرسیدند: «چرا در شیعه پس از المیزان تفسیری تولید نشده است؟» این سؤال نشان می‌دهد که نگاه جهان اسلام به علامه طباطبایی بیشتر از منظر تفسیری است، در حالی که در غرب ایشان به‌عنوان فیلسوف و متفکر شناخته می‌شوند.

من پاسخ دادم که همین تازگی، شاگرد بزرگ علامه، حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی، تفسیر تسنیم را رونمایی کرده‌اند؛ اگر المیزان ۴۰ جلد بود، تسنیم ۸۰ جلد است. این نشان می‌دهد که تولیدات علمی ما ادامه دارد، اما دنیا از آن بی‌خبر است.

این بی‌خبری جهانی، ضعف ما در معرفی است. مراکز تخصصی، مؤسسات و مجلات فراوان داریم، اما تأثیرگذاری واقعی زمانی است که نظریات ما در عرصه بین‌الملل دیده شود. به همین دلیل، جایزه جهانی شهید صدر را تأسیس کردیم تا اندیشه‌های اسلامی را به جهان معرفی کنیم.

یکی از دوستان پرسید: «چه کنیم تا دیده شویم؟» پاسخ من این است:

باید فرایند تولید و توزیع نظریه‌پردازی را کامل کنیم.

باید از خاستگاه مکتب اهل‌بیت سخن بگوییم؛ مکتبی که برای همه انسان‌هاست، نه فقط شیعه یا مسلمان.

اما نکته مهم این است که زبان و قالب معرفی باید جهانی باشد. نمی‌توان همان فرمتی را که برای جوان شیعه در ایران درباره حجاب یا معاد به کار می‌بریم، برای چین، هند یا اروپا استفاده کنیم. مشکل ما این بوده که اندیشه‌ها را تولید کرده‌ایم، اما ابزار و زبان انتقال جهانی نداشته‌ایم.

نمونه روشن این موضوع، نقش سید حسین نصر و هنری کوربن در معرفی علامه طباطبایی است. علامه شیفته غرب نبود، اما می‌خواست با غرب دیالوگ کند و آن را بشناسد. وقتی سید حسین نصر ایران را ترک کرد، علامه گفت: «دیگر پنجره‌ای به سوی غرب برای من باقی نمی‌ماند.» این نشان می‌دهد که ارتباط مستقیم و مواجهه عینی با غرب، راز تأثیرگذاری ایشان بود.

شهید مطهری نیز می‌فرمود: «ای کاش زبان انگلیسی می‌دانستم تا اندیشه‌های غرب را مستقیم بخوانم.» این یعنی برای شناخت و گفت‌وگو با جهان، باید مواجهه واقعی داشت، نه شناخت از پشت آینه‌های کج.

راز تأثیرگذاری علامه طباطبایی و شهید صدر همین بود:

آن‌ها از خاستگاه معارف شیعی سخن گفتند.

اما نحوه بیان و فرآوری اندیشه‌هایشان به گونه‌ای بود که مخاطب جهانی بتواند با آن همگنی و همسویی پیدا کند.

نمونه‌اش کتاب فدک شهید صدر است؛ موضوعی چالشی در تاریخ اسلام، اما او آن را چنان نوشت که حتی در دانشگاه‌های عربستان به‌عنوان منبع تدریس شد. این یعنی هنر انتقال اندیشه با زبانی که دیگران بفهمند و بپذیرند.
عزیزان، ما نباید تصور کنیم که همه مسیر را پیموده‌ایم و دنیا را فتح کرده‌ایم؛ حقیقت این است که هنوز راهی جدی و طولانی در پیش داریم.

یک خاطره نقل کنم: در مردادماه سه نفر از مسئولان دانشگاهی ترکیه به دفتر من آمدند. در گفت‌وگو با آنان پرسیدند: «چرا پس از المیزان، تفسیر دیگری در شیعه تولید نشده است؟» این نشان می‌دهد که نگاه جهان اسلام به علامه طباطبایی بیشتر از منظر تفسیری است، در حالی که در غرب ایشان به‌عنوان فیلسوف شناخته می‌شوند.

من پاسخ دادم که شاگرد بزرگ علامه، حضرت آیت‌الله جوادی آملی، تفسیر تسنیم را عرضه کرده‌اند؛ اگر المیزان ۴۰ جلد بود، تسنیم ۸۰ جلد است. این نشان می‌دهد که تولیدات علمی ما ادامه دارد، اما دنیا از آن بی‌خبر است.

این بی‌خبری جهانی، ضعف ما در معرفی است. مراکز تخصصی و مجلات فراوان داریم، اما تأثیرگذاری واقعی زمانی است که نظریات ما در عرصه بین‌الملل دیده شود. به همین دلیل جایزه جهانی شهید صدر را تأسیس کردیم تا اندیشه‌های اسلامی را به جهان معرفی کنیم.

سؤال مهم این است: چگونه بگوییم تا «یفقهوا قولی»؛ یعنی سخن ما را عمیق بفهمند؟ حضرت موسی از خدا خواست که قومش سخنش را بفهمند، نه فقط بشنوند. ما نیز باید کاری کنیم که غرب، جهان اهل سنت، و حتی مکاتب دیگر مانند بودیسم و هندوئیسم، سخن ما را بفهمند.

نمونه روشن این هنر را در آثار شهید صدر می‌بینیم؛ راشد الغنوشی، بنیان‌گذار نهضت اسلامی تونس، نقل می‌کند: «ما آثار شهید صدر را می‌خواندیم بدون آنکه احساس کنیم او شیعه است.» این یعنی زبان و نحوه بیان به گونه‌ای بود که مخاطب، فارغ از مذهب، آن را درک می‌کرد.

علامه طباطبایی نیز چنین بود؛ او نقد می‌کرد، اما به زبانی که غربی‌ها بفهمند. غرب به دنبال آن است که نظریات ما را بگیرد، فرآوری کند و با برند خود به دنیا عرضه نماید. این خطر جدی است که اگر ما خودمان اندیشه‌هایمان را معرفی نکنیم، دیگران آن را به نام خودشان خواهند فروخت.

نمونه‌ها فراوان است: ترجمه اسفار ملاصدرا به ترکی استانبولی، یا تدریس عرفان اسلامی در دانشگاه‌های غربی. اگر ما غفلت کنیم، روزی خواهد رسید که حتی در اصول فقه و تفسیر نیز دیگران به جای ما سخن بگویند.

برای اثرگذاری جهانی باید:

متفکران خود را ارج نهیم و حمایت کنیم.

بودجه و امکانات را به نظریه‌پردازی اختصاص دهیم.

اجازه ندهیم آثار علمی در انبارها بماند و فراموش شود.

در معرفی علامه طباطبایی به جهان، نقش چند شخصیت برجسته بسیار مهم بوده است:

هنری کوربن، فیلسوف فرانسوی که سهم جدی در معرفی شیعه به غرب داشت.

سید حسین نصر، که در دانشگاه‌های غربی اندیشه‌های علامه را مطرح کرد.

ویلیام چیتیک، پژوهشگر آمریکایی و مترجم آثار اسلامی.

داریوش شایگان، فیلسوف ایرانی که در فلسفه تطبیقی نقش داشت.

آن‌ماری شیمل، بانوی آلمانی که در معرفی عرفان اسلامی و اندیشه‌های علامه اثرگذار بود.

این پنج نفر، دو ایرانی و سه غربی، بیشترین سهم را در معرفی علامه طباطبایی به جهان داشتند. پرسش جدی این است: ما حوزویان چقدر سهم داشتیم؟ چرا باید معرفی اندیشه‌های علامه بیشتر به دست غربیان انجام شود؟

علامه طباطبایی با وجود پیشنهادهای فراوان، حوزه را ترک نکرد و به دانشگاه‌های غربی نرفت. او به حوزه وفادار ماند. این برای ما الگوست؛ اما در عین حال باید بپرسیم: چرا ما سهمی جدی در معرفی او نداشتیم؟

در جهان عرب نیز اندیشمندانی چون محمد عابد الجابری (مراکشی)، محمد آلکن (الجزایری-فرانسوی) و نصر حامد ابوزید (مصری) از اندیشه‌های علامه بهره برده‌اند. حتی نقل شده که برخی شخصیت‌ها، از جمله بن‌لادن، کتاب المیزان را به‌عنوان کتاب بالینی خود داشته‌اند؛ این نشان‌دهنده جذابیت و نفوذ اندیشه‌های علامه است.

امروز آثار علامه طباطبایی به زبان‌های مختلف ترجمه شده و در ناشران معتبر بین‌المللی و حتی در آمازون در دسترس است. اما هنوز بسیاری از دانشجویان دکتری در ایران نام ایشان را نمی‌شناسند؛ این برای ما دردناک است.

اگر می‌خواهیم در عرصه جهانی اثرگذار باشیم، باید از معیارهای علمی دنیا استفاده کنیم. امروز معیار تأثیرگذاری در علم، «Citation» یا میزان ارجاع است، نه صرفاً داشتن منابع. ما باید وارد این عرصه شویم و اندیشه‌های خود را در نظام علمی جهانی عرضه کنیم.