حجتالاسلام یحیی جهانگیری:
«تسنیم» خاتم تفاسیر ترتیبی دوران معاصر خواهد بود + فیلم
رئیس دفتر قم سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفت: به نظر میرسد تفسیر تسنیم حسن ختام تفاسیر ترتیبی دوران معاصر باشد؛ آیتالله جوادی آملی نیم قرن عمر خود را صرف این مسئله کرده است و تسنیم خاتم تفاسیر خواهد بود و این نشانه عظمت این تفسیر است؛ تسنیم را باید پایان تاریخ تفسیر ترتیبی بدانیم.
تفسیر تسنیم از ارزشمندترین تفاسیر دوره معاصر است که از سوی آیتالله جوادی آملی به رشته تحریر درآمده است؛ این تفسیر با توجه به اقتضائات زمانه به موضوعات مختلف علمی، اجتماعی، سیاسی، اعتقادی، فلسفی و ... پرداخته است.
امتیاز مهم تسنیم این است که توسط فردی تالیف شده که در فقه و فلسفه و عرفان برتر است، با علوم و مسائل روز آشناست و ضمن استفاده از محضر علامه طباطبایی، تجربه المیزان را نیز در اختیار دارد.
خبرنگار ایکنا با هدف آشنایی بیشتر مخاطبان با این تفسیر با حجتالاسلام والمسلمین یحیی جهانگیری؛ رئیس دفتر قم سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و پژوهشگر قرآنی گفتوگو کرده که در ادامه بخش دوم و پایانی این مصاحبه را میخوانیم و میبینیم؛
ایکنا ـ پیشتر گفتید آیتالله جوادی آملی «لیله القدر» را عامل اتفاقات نمیدانند بلکه حامل اتفاقات میدانند، لطفا در ادامه در این باره کمی بیشتر توضیح دهید.
به نظر بنده اگر همین لیله القدر تفسیر مفهومی شود سبک زندگی تولید خواهد کرد؛ اگر همین حامل بودن را بفهمیم دیگر اینطور نیست که کسی در طول یک سال مرتکب هر خلافی شود و ناگهان در این شب دنیای او عوض شود؛ تاکید ایشان همچنین بر این است که در این سوره لیله به کار رفته است نه لیل، یعنی مؤنث است و وقتی مؤنث است زمان ندارد لذا شب قدر، زمان و تایم نیست؛ آیتالله جوادی آملی فقط به سؤالات پاسخ نداده است بلکه از مبنا مسائل را حل کرده است و مبانی نظری هم به مرور زمان تاثیرات خود را باقی خواهد گذاشت و وقتی به گفتمان تبدیل شد این تاثیر را شاهد خواهیم بود.
اکنون در بحث یوم و لیل(شب و روز) هم ایشان طوفانی در تفسیر به پا کرده است؛ وقتی ایشان به بحث یوم میرسد، تفسیری جذاب ارائه میدهد؛ این بحث الهیاتی در مورد روز قیام وجود دارد که انسان در آن دنیا تا چه زمانی خواهد بود؛ اصلا بحث خلود خود معرکه آراء است؛ ایشان میفرماید یوم القیامه به معنای روز و تعبیر انگلیسی آن day نیست؛ زیرا در آن روز ماه و خورشید و زمین بهم خورده است لذا منظومه شمسی وجود ندارد که بخواهد وقت و روز تولید کند؛ يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ ۖ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ. پس تعبیر قرآن از روز قیامت معنای دیگری دارد.
ایکنا ـ پس اینگونه شبهات و حرفها که انسان در آخرت گرفتار مرور زمان و تکرار میشود، درست نیست.
این مفاهیم با زمان مرتبط است ولی در آنجا زمان معنا ندارد و ایشان با این برداشت، خلود زمانی را حل کرده است. در روز قیامت چون انسان همه داشته خود را عرضه میکند یوم نامیده شده است ولی در دنیا، یوم، قوس صعود و لیل، قوس نزول است.
نظریات ایشان در این زمینه واقعا تولید نظریه از جنس مبنایی است و نه بنایی؛ فرمایش ایشان نظر نیست بلکه نظریه است یعنی نگاه ایشان به معاد و لیله القدر و قصص مبنای نظرات جدید است. نظریه گاه نظریه است ولی گاهی تبدیل به دکترین، مکتب و جریان میشود و در نهایت به گفتمان تبدیل خواهد شد. وقتی نظریه مکتب شد عدهای آن را در نظر پیروی میکنند ولی وقتی گفتمان شد مانند هوا خواهد بود. انسان لاجرم باید هوا را تنفس کند؛ بنده معتقدم نظریات آیتالله جوادی آملی از مکتب و جریان عبور کرده و در حال تبدیل شدن به گفتمان و زیست اجتماعی است و در قرن آینده قابلیت تبدیل به گفتمان را خواهد داشت.
تفسیر ایشان درباره آیه «كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ» از آن دقایق و ظرایف در تفسیر ایشان است؛ مفسران در ذیل آیه گفتهاند خداوند به شما چیزی یاد داده است که آن را نمیدانید(یعلکم ما لم تکونوا)؛ ایشان معتقد است مراد این نیست که خداوند چیزی به شما یاد میدهد که نمیدانید بلکه فرموده است چیزی به شما آموخته است که هرگز نمیتوانستید بدانید لذا از لفظ «لم» استفاده کرده است؛ چیزی آموخته است که انسان هرگز نمیتواند یاد بگیرد؛ این چیست که قرآن میآموزاند؟ این همان اخبار از غیب و معاد و سرنوشت نهایی انسان است؛ بشر خودش را بکشد هم نمیتواند به عالم غیب و آخرت و فرشتگان دسترسی داشته باشد و بلندی این تفسیر را باید در اینجا ملاحظه کرد.
ایکنا ـ تسنیم چه رویکردی را به لحاظ اجتماعی دنبال میکند؟
آیتالله جوادی آملی شخصیتی جامع الاطراف است و قطعا جامع الاطراف بودن مفسر در جامعیت او در تفسیر هم وجود دارد؛ ایشان همان نگاه قرآن، برهان و عرفان را دارد و از هر سه در تفسیر بهره برده است؛ ایشان هم فقیه و هم متکلم و هم عارف و هم مفسر است و این جامعیت در تفسیر مشاهده میشود.
نکته مهم اینکه ایشان با عالم واقع سر و کار دارند نه اینکه در خلأ تفسیر کنند؛ قبل از انقلاب، یک فرد انقلابی بودند و بعد از انقلاب هم در منصب نماز جمعه بودند و در حوزه حاکمیتی هم دستی داشتهاند، نامه امام به گورباچف توسط ایشان برده شد و افراد زیادی از بلاد دیگر به ملاقات ایشان میآیند لذا در مورد موضوعات مختلف روز بحث دارند، سکولاریسم و پلورالیسم و ... مورد بحث ایشان است؛ تفسیر ایشان کاملا زنده و به روز است. ایشان حتی وارد بحث ولایت فقیه شدهاند و در مورد آن بحث میکنند.
ایکنا ـ آینده تفسیر تسنیم را چگونه پیشبینی میکنید؟
پیشبینی بنده این است که تفسیر تسنیم، خاتم تفاسیر ترتیبی خواهد بود و بعید است از این به بعد تفسیری با این حجم به صورت ترتیبی نوشته شود؛ در آینده حوزههای تفسیری ما تغییر خواهد کرد، به خصوص با تحولات در هوش مصنوعی و ...؛ الان تفاسیر موضوعی و میانرشتهای مانند جامعهشناسی و روانشناسی و مدیریت و ... مدنظر است لذا بعید است تفسیر ترتیبی دیگری در این سطح و حجم نوشته شود.
به نظر میرسد تفسیر تسنیم حسن ختام تفاسیر ترتیبی دوران معاصر باشد؛ ایشان نیم قرن عمر خود را صرف این مسئله کرده است و خاتم تفاسیر خواهد بود لذا این نشانه عظمت تسنیم است؛ تسنیم را باید پایان تاریخ تفسیر ترتیبی بدانیم. واقعیت این است که تفسیر تسنیم منبعی برای تفاسیر موضوعی و میانرشتهای خواهد بود، پیشبینی بنده این است که در نیم قرن آینده، این مسئله رواج خواهد یافت و این به گفتمانشدگی تسنیم کمک خواهد کرد.
امروز علوم تجربی مسائل روزمره مردم را در دنیا بحث کرده و حل میکند و برخاسته از استقراء و کنش و واکنش مردم در خیابان است ولی علوم انسانی، تجریدی است و از ذهن میآید و تا بخواهد به خیابان بیاید و مسئله حل کند زمانبر است. استاد جوادی آملی در مباحث تفسیری به این موضوع پرداختهاند که چگونه میتوان علوم معقول را به محسوس تبدیل کرد و اساسا اینکه نقش قوه خیال چیست، مورد بحث قرار دادهاند؛ لذا تسنیم را نباید صرفا کتابی عقیدتی، الهیاتی و تئوری بدانیم بلکه این تفسیر واقعا در حوزه علوم انسانی حرف برای گفتن دارد. این تفسیر در حوزه علوم انسانی حرف برای گفتن دارد.
ایکنا ـ تمایز تفسیر تسنیم از المیزان چیست؟
تفاوتی که علامه جوادی آملی با استاد خودش علامه طباطبایی دارد با اینکه روش هر دو تفسیر قرآن به قرآن است این است که وی از عقل دو بهرهبرداری کرده است و آن را به مثابه منبع در نظر گرفته است؛ ایشان میفرماید ما باید بگوییم عقل و نقل نه عقل و قرآن؛ ایشان عقل را به مثابه یک نبی درونی معرفی میکند و نقل را عقل بیرونی میداند؛ ایشان عقل را حجت باطنی در نظر گرفته و در تفسیر به آن نقش میدهد؛ از منظر ایشان فقط خود قرآن و نقل، منبع تفسیری نیست بلکه عقل را هم منبع تفسیری میدانند و میفرمایند که عقل نقش سراج و نقل نقش صراط را دارد.
از منظر استاد سنت باید به مثابه صراط باشد و عقل هم چراغ راه برای پیمودن راه دین باشد. اگر انسان در روز روشن راه برود ولی راه را نداند به بیراهه رفته است و اگر راه باشد ولی چراغ هم نباشد باز انسان در شب نمیتواند مسافتی را بپیماید.
امیدوارم با مجموعه این ابدعات و نوآوریهای علامه جوادی آملی شاهد دورهای باشیم که این تفسیر در نیم قرن آینده تاثیر گفتمانی خود را داشته باشد؛ البته برای گفتمانشدن اقتضائات و الزاماتی دارد که باید بیشتر به آن بپردازیم. در غرب وقتی نظریه تولید میکنند وارد کف خیابان میشود لذا لیبرال دموکراسی امروز وارد فضای عمومی شده است و میگویند دموکراسی کاری میکند که همه دنیا از آن تبعیت کنند لذا برای تبدیل دیدگاههای آیتالله جوادی آملی به گفتمان در خیابانهای نیویورک تا توکیو و اسلو تا استرالیا نیازمند برنامهریزی و الزامات و اقتضائات خاص خود است.
ما در عصری زیست میکنیم که دوران این مفسر بزرگ است و ایشان ثابت کرد هنوز نظریهپردازی در حوزه زنده و پویاست و حوزه باید به وجود ایشان افتخار کند. ایشان روندهای تاریخ را جابجا کرد؛ اگر اهل سنت در تفسیر منبع و پیشروتر از ما بودند این تفسیر ثابت کرد شیعه توانسته است پیشگام باشد و اگر این گفتمان صادر شود تحول جدی در این روند ایجاد خواهد کرد.
گفتوگو از علی فرجزاده